آقای محترم نبیل غمین مسکینیار !
جلال پیروز جلال پیروز

باتقدیم احترام  بایدگفت   وقتی  امکانات تماشای برنامه های تانرادر حلقهء خانوادگی نداشتم  اکثرا"  برنامه های شما و تلویزیونهای  همزمان تانرا   باامکانات دوستانیکه  آنتن تلویزیونی داشتند  تماشا میکردم و میشندیدم –   عجیب فضایی بود   زیر عنوان شروع کار رسانه ای  تاچه حاد احساسات  مسئولین  گرم و جریحه دار میشد   تا کدام حد  تلاش صورت میگرفت  و  چه  شیوه هایی بکار میرفت تا تعدادی از همو.طنان به یکی ازین تلویزیونها  علاقمند میشدند –   مدتها در کشمکش ها و ضدییت ها گذشت  توهین ها و تقدیرها  مبادله شدند – باوجود اینهمه کشمکشهای سلیقوی و دسته یی  امیدواری دجود داشت تا روزی  برسد  حساسییت ها بر طرف و هرکدام  از مالکان و متصدییان  رسانه ها بتوانند  رسانه را به حیث  منبع وحدت  کافهء ملت افغان  و مکتبی برای فرا گیری تربیهء برادردوستی  و وطنپرستی  شاخص و استقامت ببخشند -    تا بالاخره  آبها  تا حدودی از طغیان فرو نشستند  و  امروز که میتوانم  برنامه های شمارا در چارچوب  خانهء خود  تعقیب کنم -  گرچه  هنوز حرفهایی برای گفتن دارم  ولی عجالتا" باید گفت  روی همرفته  برنامهء نگاه  بیشتر طرف توجه من قرار میگیرد – مبصر سیاسیی شما  که با  چه پختگی مینویسد و شما که آنرا خیلی  ماهرانه  دکلمه میکنید  البته درخور  تقدیر است  و هم اینکه  بدنبال و هم بعضا" درلابلای  تبصرهء سیاسی  چگونه  روی موضوعات حاشییه میروید  و گفتنیهای لاذم خودرا پیوند میزنید به مقبولیی برنامه میافزاید  برای من جالب است وعلاوه بران  از دکلمه های شعری و نثر   که ار برنامه های جداگانه  ادا مینمایید   آرامش  روانی بدست میآید .

          درجریان تماشای برنامه های تان به موضوعات و سوالات جالب  برخورده ام  که باجازهء  جناب شما  اولا"  توجه شمارا بان جلب و بعدا"  درلابلا - پیشنهادات و عرایضی  تقدیم خواهم کرد  و آرزو میبرم   براشفته نشده  مورد نکوهش قرارم ندهید :

اول :-  این تلویزیون  بنابر ادعای خودشما  یک تلویزیون بین المللی بوده  یعنی افغانان سرگردان در سراسر جهان  ازان استفاده میکنند    درضمن همانطوریکه خود میفرمایید افتخار  ( ملی) بودن را نیز دارا میباشد . درحالیکه  در یکی از مصاحبه های  تلویزیونی  دونفر آقایون باشخصییتهای قابل احترام  دربرابر سوالی از بینندگان قرار گرفتند  که مربوط میشد  به آقای بیات – یعنی فضای هما ن لحظه ایجاب میکرد  از کارکردهای آقای بیات توصیف میشد – ایشان  تا خواستند  ازآقای بیات  صفت کنند  ناگهان از پشت صحنه  صدای دلخراش شما  هردو را بجا ی شان خشک کرد و  شنیدیم که باین تفصیل اخطار دادید : ( از تلویزیون من  حق نداری کسی را تبلیغ کنی )-  درحالیکه  شخص  میکوشید معذرت بخواهد  بازهم  تندی و شدت لحن شما زیاد شده بود  درحالیکه  بعدا" این صحنه وارد (یو  تیوب ) هم شد و همه مردم آنرا تماشاکردند –  باوجودیکه  بیاد دارم  چندی قبل  خودشما  با  پاره ای از شکایات  با بکار اندازی  کدام  رسانهء همگون که گویا توسط آقای بیات راه اندازی  میشد  عدم توافق  و همچنان عدم رضاییت تانرا ابراز داشتید  - شاید مربوط به خودشما باشد -  بازهم  فقط این  سوال را مطرح میکنم   آیا تلویزیونیکه نام تلویزیون ملی رابخود  کمایی میکند    دارای چه خصوصیات میباشد ؟  درزمینه خواهان توضیحات هستم .  

 دوم :- ازطرز صحبتهای تلویزیونی تان بر میآید -  باوجودیکه این رسانه  یک کانال ملیست - جناب شما حزبی را به سرپرستیی خودتان برای  نجات مردم افغانستان ازهمین مجرا سازماندهی میکنید  - چنانچه بر بنیاد ادعای شخص شما  تلویزیون شما یک تلویزیون سیاسی میباشد-  پس به یقین  اشخاصیکه تمویل  وقت برنامه های شمارا  ( سپارنسر) میشوند  میباییست  اعضای حزب تان باشند  - درعین زمان ازانجاییکه همه میدانند  مصارف هرساعت گرداندن  تلویزیون خیلی  هنگفت است   آیا شما که هنوز در مراحل اول کار  هستید  این مصارف بزرگ را چگونه   تدارک میکنید  درحالیکه شاید تعداد اسپانسرهای تان  تا آنحد نرذسیده باشند که هزینهء رسانه  و برعلاده  مصارف زندگی پرهزینهء خودشما هم  پوره نماید – درضمن باید یادآورشد  اگرمرامنامه و اساسنامهء حزب تانرا  به مردم ازین طریق ارائه کرده باشید  و من در حصول آن کوتاهی کرده باشم عذر میخواهم – باید پرسید که  تماشا گران برنامه های سیاسیی این تلویزیون  درصورت  مقبول یافتن  اهداف سیاسیی حزب شما  - چگونه با اساسنامه ء حزب تان آشنا خواهند شد ؟ .

سوم :- درین اواخرکه  گویا بابتکار شما  تدویر راه پیمایی ها و مظاهرات  گستردهء افغانان مقیم درغرب علیه عملکردهای مسلحانه - نامردانه و خصمانهء  کلاسیک پاکستان  (ژاندارم  خون آشام  انگلیس و آمریکا) درافغانستان -  جاده هاو فضای برخی از کشورهای اروپایی و غیره را  زیب و  زینت  حقخواهی میبخشد – یقینا"   عملیست بسیار شایسته و بجا  ولی اگر افادهء مرا به باد بیحرمتی نگیرید میخواهم بگویم   راهپیمایی ها دارای یک اجندای مشخص  نبوده   ریشه های صلاحییت – جرئت -  امکانات و    توانمند یهایراکه امروز  پاکستان برمبنای آن  میتواند بر افغانستان  آتش بکشاید   روشن نساختید  که از کجا تمویل میگردد.؟  آیا پاکستان  باتمام قدرت نظامیی خود این شهامت را دارد  درموجودییت  آمریکا و انگلیس و غیره درافغانستان -  علیه کشوری  آتش خالی کند که  امریکا باآن  قول برادری و همدردی داده است ؟      چرا تحلیل نمیکنید  بعد از تولید و ساختار  تنظیمهای  باصطلاح جهادی   که از ابتکارات آمریکا و انگلیس  درجهان معروف است  -  برادران غربی   چرا  در تولید  و ایجاد  گروهی  بنام  طالب  مبادرت  ورزیدند  ؟  و با وجودیکه  تعداد این گروه بیشتر از  دو یا چهار هزار  نفر  تفنگداران  ساده   نبودند  چگونه توانستند بیکبارگی  دامن همه تنظیمهای راکه (آمریکا و انگلیس  با پرداخت ملیاردها دالر   برحکومت  داکتر نجیب    ناذل کرده بود)  برچینند  و حکومت  طالبی را  درظرف  کوتاه ترین فرصت   تحمیل نمایند   ؟    از دشمنان امنییت و صلح افغانستان  زیر عناوین مختلف  یاد آورمیشوید  ولی سازندگان  - تمویل کنندگان  و ایجادگران این فاجعه را  قطعا" با همان صراحتی که در اکثر موارد دار ید  معرفی نمیکنید  -  شما خوب میدانید  که تولید کنندگان و زایندگان این همه  نابسامانیها و  غارتگری درافغانستان  همان انگلیس و آمریکاییست که  جهانرا  به تباهی کشانیده  تا منافع جهانخواریی خودرا حاصل نماید -  درعین حال زیر نام دیموکراسی  اجازه میدهد  از زیر ریش خودشان  علیه خودشان  تاحدود مصلحت  فریاد آزادیخواهی   ازطریق تلویزیونهای باصطلاح شخصی بلند شود  .  عده ایرا عقیده برانست  همانگونه که در طول سالهای باصطلاح جهاد  بمنظور موفقییت در جنگ ایدیولوژیک   پول های هنگفت  به دامن روئسای تنظیمها ریخته شد  تا از سادگی وخوشباوری  مردم پیچاره  و کمسواد افغانستان  برای تشکل لشکرهای زیر نام  دفاع از حقانییت اسلام  پرداخته شد-  اکنون هم امریکا و انگلیس اداره ورهبری تبلیغات  و فعالییت های  اشتهاری تنظیمهای سابق  را که  رئسای شان امروز روی کرسیهای  غارت  هستی مادی و معنوی  افغانستان نشسته اند  - و همچنان گروه آخری  دیگر را بنام (طالب درگیرجنگ وکشتار)  که هنوز وظایف خویشرا مطابق اجندا ایفا میکند - به شکل مدرن وگسترده ازطریق رسانه های  گویا خصوصی در داخل و خارج کشور  بدست خود دارند   ومصارف  این تلویزیونها  باستثنای  برخی از برنامه های  صحی و تربیتی  محدود - همه به شمول برنامه های  مذهبی  و دینی  از بودجهء مخصوص  آمریکا و انگلیس  صورت گرفته و بعظا" جبرا" برخی ازانرا سایر کشورهای اروپایی متحمل میشوند . ازهمانجاست که بسیاری از تلویزیونهای  داخلی افغانستان  کوچکترین اهمییت به نورمها و مقررات  نشرات وسیاست نشراتی بروفق احکام  مندرج قانون اساسی افغانستان قایل نشده   ازهیچ نوع پرسش  و انتقاد  هراس نداشته وهرکدام سیاست و پلان خویش را پیش میبرند  – چنانچه این روحییه   بیشتر باعث بی باوری مردم در مقابل قوانین و مقررات جارییهء دولتی شده است  - درمورد تلویزیونهای بیرونمرزی اصلا" چیزی گفته نمیشود   چه ایشان از زیر چطر ادارهء دولتی بیرون اند   وچه رسد به آنکه  درقالب یک حزب  ویاسازمان  (اپوزیسیون) قرار داشته باشند.   

       چهارم: ازطالب  و جنایات او صحبت میکنید  ولی  دربخش جنایات  دورهء  باصطلاح مجاهدین( تنظیمیها ) که چگونه هستیی بیشتر ازیکقرنهء افغاانستان و مخصوصا" کابل بوسیلهء این آقایان به باد فنا رفت - محافظه کارانه برخورد مینمایبید  و برعکس  میگویید  طالب  گروهیست  بی معرفت -  بیسواد بیدانش - آدمکش - وخلاف آزادی زن  درجامعه  - درحالیکه  اگر زمان طالب را با زمان  تنظیمیها ی مسلمان نما  مقایسه کنید   زمان طالب   خیلی انسانی تر-  اسلامی تر -  وهمراه با امنییت کامل  بوده نسبت به هر دورهء  حاکمییت و  پادشاهیی  تنظیمیها چون مجددی ربانی  و غیره یاران  شان بهتر بوده است    چنانچه  تاراج و غارتی که  افغانستان درین دوره  بردوش کشید  شاید تاریخ بشرییت ندیده باشد -  و انسان  مظلوم درین دوره  درحالیکه نفس هنوز - درقالب داشت  زنده پوست میشد – انسانهایی بودند که  درین زمان  ازرقص مرده  حز میبردند -  موزیک دلخواه جوانان زیر نام مجاهد را  نوارهای ثبت شدهء  فریاد .وشیون ناشی از شکنجهء انسان  به بازار ها  تشکیل میداد -  یک گروه افراد قدرتمتد و تفنگ بدست گروه دیگر را  تحدید میکردند  و درجریان حملات  فرزندان شانرا دربرابر چشمان یکدیگر  بیعفت میساختند  و زنان و دختران شانرا چور کرده سینه های شانرا میبریدند  و بر سر راه به مردم تخفه میدادند -  اینهم تاراج به شمار میرود  و این تاراج بوسیلهء  گروه هایی صورت میپذیرفت   که گویا زیر نام دفاع از حقانییت و دفاع  ازاسلام   بکمک ودستور(  آمریکا و -انگلیس) که خودرا همیشه دوستان  اسلام تراشیده اند -   علیه  باصطلاح  کمونیستها   شمشیر  جهاد بدست گرفته بودند   و شما  دایم در صحبتهای تان همه را به پای  گویا کمونیستها  میبندید و  میگویید خلقیها و پرچمیها  این فاجعه ر ا به میان آورده اند .

 باوجودیکه تعدادی از کارمندان تلویزیون آنوقت افغانستان  ادعا دارند چند مد تی خودشما  هم عضو (خوش برضای) حزب دیموکراتیک خلق افغانستان تشریف داشتید متاسفانه  یا ازقضایای جارییه آگاهی نداشتید و یا خودرا به کوچهء حسنخان چپ زده - نمیخواهید اعتراف کنید که حادثهء  هفتم ثور 57  سازماندهیی حفظالله امین اجنت  محترم و صاحب مقام والای  سردمداران آمریکایی (آقای کارتر وماقبل آن )  و درحقیقت چال حسابیی  به منظور درنطفه  تلف کردن  ریشه -های  حزب دیموکراتیک خلق افغانستان  قبل از به پختگی رسیدن  آنحزب  بوده است   - چه  آمریکا میدانست  اگر  به حزب دیموکراتیک خلق افغانستان  فرصت داده شود  به کاراشدن و پخته شدن برسد آنگاه  آمریکاه و جمع کشورهای متحدش  موفق به شکستاندن کمر افغانستان نخواهند گشت  -  چنانچه  وقتی حفیظالله امین  به قتل رسید  آقای کارتر  مرگ اورا مرگ یگ دوست بااعتماد کشور آمریکا  قلمدادنمود -  یعنی آمریکایی که شما امروز از قلمرو آن   دشمنان آرامش و سعادت افغانستانرا  مورد تاخت و تاز  قرارمیدهید درحقیقت مسئول تمام  جنایات  سیاسی و اجتماعی  دوره های خیلی گذشته ازسالهای 1800 عیسوی  میباشد – درحالیکه  میبینیم امروز به صفت بهترین دوست  مردم افغانستنان   به ساخت پایگاه های  نظامیی خویش  روی سینهء سوخته  وداغدار خلق بدبخت ما  مصروف  است .  شما بخوبی میبینید که ازیکطرف   مناطق امن را  بافرستادن سلاح و مهمات  همراه با تعدادی از  دزدان زیر نام طالب(زاییدهءخودش)  از امنییت بیرون کرد ه   باآوردن ناتو  حمله بر خانواده ها   واقوام  مختلف  پشتون  - بلوچ تاجیک هزاره و ترکمن  میکند -  به کرات دیده میشود  زندگی عادیی  مردم را درجریان محافل عروسی – فاتحه و  اجتماعات  حقهءشان به خاک و خون میکشد  و ازجانب دیگر  باحضور خود درافغانستان  اسباب  پریشانیی همسایگان افغانستان را  فراهم میسازد  -  واین درحقیقت پلانیست  که باخرید  افراد  و جابجاکردن  دانه های گماشتهء خودش   باید ازافغانستان بر کشورهای  همجوار  حاکمییت داشته باشد -  و شما در حالیکه به چشم میبینید  آمریکا  چگونه بیشرمانه  مردم را بجان هم انداخته   ازخلای  اجتماعی و قومی  ساخته و پرداختهء  خودش  بهره  میگیرد   حتی دیده میشود  شما خودزیر نام  دعوت مردم برای یکپارچه شدن  - متحدشدن  و بهم پیوستن   برای دفاع از تمامییت ارضی و استقلال میهن  - خود اختلافات سلیقوی  سیاسی و مذهبی را درلابلای صحبتهای تان  براه میاندازید  و ضدییت های تانرا نسبت به  گروه ها و افراد  وانمود میکنید -  پس بفرمایید بگویید درحالیکه میدانید  تلویزیون یگانه  منبع تبلیغ برای مردم بشمار میآید  چگونه  در ین حالت و وضعییت علیه گروهی  که زیر نام طالب جبرا" و قهرا" توسط آمریکا از پیکرهء ملت افغانستان  جدا ساخته شده  ضدییت خودرا اظهار میدارید ؟  آیا این طالبان   فرزندان  همان سپاهیان  ساده و سر به کف و فریبخوردهء افغان نبودند که پدران شان خونهای پاک شانرا  بفرمان    خانم تاچر  و رفقای امریکایی  تحت رهبری باصطلاح مجاهدینی  ریختند که بالاخره  امروز  از خونبهای آنها درقصرهای افسانوی بسر میبرند ؟ آیا طالب  جزء ملت افغانستان بشمار نمیآید    ؟    میخواهید بگویید  طالب  قاتل و آدمکش است  ؟ از گروهیکه  بنام سواد چیزی نمیداند  - از گروهیگه  مثل گوسفند  و یا اسب گادی  تربیه شده و باو فقط یک دیدگاه  مشخص داده شده باشد  که قتل کند و خودرا  برای رفتن به بهشت  دربرابر  افراد انفجار دهد- بالاتر  چه توقع دارید  ؟  آیا طالب بد تر از  مجاهدین عالم  و دانشمندیست  که  مثل  گلبدین و سیاف و ربانی و محمدنبی و امثال شان  هم آدم کشتند  و هم غارت کردند  ؟  بفرمایید بگویید  آیا  ازنام مقدس جهاد استفاده نشده و نمیشود  ؟ تحت این نام هرکدام به نوبهء خود  انواع و اقسام  آدم کشی  را   درج تاریخ  جنایات بشری نکردند ؟    آدم هارا  پوست نکردند ؟  سینه های زنان را بریده به خانواده های شان تحفه ندادند ؟  آیا رقص مرده را  از یاد برده اید ؟  مردم معصوم را بدون هیچ گناهی در کانتینر ها پطرول نزدند ؟  

درین  لحظه میدانم حتما" میپرسید  از جنایات  در دوران حاکمییت حزب دیموکراتیک خلق   چرا چشمپوشی کردم و یادآور نشدم -  بلی  جان حرف  و جنجال در همینجاست .

  ملتی که درطول تاریخ بنابر  فشار اجانب ازیکطرف درجهالت و بیسوادی غرق بوده و بدان سبب نتوانست بیک ملت واحد تبدیل گردد  میباییست لانهء زیست و رشد هزاران نوع وحشت و بربرییت باشد – این امر که ابدا" تصادفی نبوده  ازان زمانی یادآور میشوم که مربوط به یکدوره پیشتر اززندگیی من و شما یعنی پدرمن وپدر شما و هزاران پدر بهمین سن وسال بوده  و این دوره  ارتباط میگیرد  به دورهء ظاهرشاه - پدرش و  خانوادهء شان  - شما  اگر عادلانه بیندیشید  هیچ پادشاه و هیچ  سلطانی  درافغانستان برمبنای  خواست و سنجش  مردم برتخت جلوس نکرده  حتی دیدید که احمدشاه درانی ( درظاهر) بوسیلهء یک ملنگ   بانصب یکخوشه گندم بر پیشانی خویش  طرف تایید مردم قرار گرفت – اگر میگویید  او جاسوس نبوده و یک ( ولی ) بوده است  همینجاست که  ضعف  ذهنییت و سنجش سیاسی مردم افغانستان وعدم توانایی درتعین سرنوشت خودشان  مطرح  قضاوت  قرار میگیرد  که چگونه میتوان سرنوشت ملت را  بدست یک ملنگی که هیچ هوییتی ندارد باید داد ؟ بنابر این  در دورهء  حاکمییت  حزب دیموکراتیک خلق افغانستان  که به هیچ صورت   حدود جنایت و آدمکشی  دست کم ازین ها  نداشت  باید گفت که  ازطرفی  باوجود سابقهء چنان وحشتناک  و تاریخی باچنان  سیاهی گذشته- بستر مناسب برای  پذیرش  فلسفه ای  بنام یک حکومت دیموکراتیک  ازسوی قشر نسبتا" روشنبین لاذمی  پنداشته میشد  ولی  پیشبرد امور  درچنان شرایط  که دشمنان سوگند خورده  حاضر بودند ملیونها دالر برای ناکام کردن  حزب  به رهبران گماشتهء خود بپردازند  تا  پروسه ایراکه  به تحریک خودشان سازماندهی گردیده بود  خنثی نمایند .

    زمان ظاهر شاه و پدرش که  دورهء اختناق بشمار میرفت   رژیم وظیفه د اشت  تا فقر دانش را درکشور به عمق آن حفظ کند  و باوجودیکه مکاتب  رایگان بود  اما سیاست  چنانبود که  تنها تعدادی از  مردم شهرها  میتوانستند  آموزش ببینند و متباقی  زیر نامهای  مختلف  که یک سیاست نامحسوس بشمار میرفت به نحوه ای ازفراگیری  سواد و علم باز بمانند – باوجود این همه جفاها  درانوقتها بهترین  و وطنپرست ترین افراد به محض سرتکانی  از فرامین حکام  یا راهیی زندانها بودند ویا به چوبهء دار  آویخته میشدند  -  شما به وضاحت دیدید مرحوم داوود خان  تحت چگونه  وسوسه ای   ازجانب غرب ماءیوس شد  و به ناکامی متوسل گشت - باوجود آنهم سلسلهء مبارزات  به شیوه های  مخفی و زیر زمینی  تا زمانی ادامه یافت که  بالاخره زمینه برای  حزبی که دارای فلسفهء مترقی بود  مساعد گشت تا  برای رشد اذهان عامه  در درازمدت تلاش نماید  -  اما  بازهم همان آمریکا بود  که جاسوس  سراپا عیار خود ( حفیظالله امین ) را   زیر نام  کامیونیست  تاپه زده  به صورت دراماتیک ازامریکا اخراج  و بدامن  رهبر ساده اندیش حزب  دیموکراتیک خلق  انداخت   واو با چشم سفیدی و شیطنت خاص  توانست خودرا  زیر بال استاد وفادارش  تازمانی حفظ کند که بالاخره به دستور آمریکا   با بوجود آوردن یک کودتا زیرنام انقلاب ثور   وباقتل نامردانهء داوودخان باصطلاح( بایک تیر دو فاخته) راشکارکرد وبااستفاده ازغیابت رهبران  عاقل و دانستهء حزب  -  حزب را  درحالیکه  ازنظر شرایط عینی و ذهنی  قطعا" آمادهء  انجام چنان کاری نبود  در مسیر حوادثی  قرارداد که آمریکا آرزو داشت – چه  آمریکا میدانست  هرگاه  به حزب فرصت رشد  و تکامل داده میشد  به آرزو های امروزیی خود  درافغانستان  و منطقه ابدا" رسیده نمیتوانست – چنانچه  باحیله و نیرنگ خاص بایک دست خرجین پول و سلاح   وبادست دیگر قرءان و مذهب  را گرفته بااستفاده از خصوصیات  سنتی مردم بجنگ  نهضت وارد عرصه شد .   

                هدف از تفسیر  دراز  اینبود که اگرما وشما  یعنی کافهء مردم آگاه ووطنپرست افغانستان  واقعا" نیاز به استقلال و حاکمییت ارضی افغانستان  داریم  -  با وجود بیشتر از سه صدسال تجربه ازدخالتها ی بیگانگان و حاکمییت آنها درین وطن – دیگر به کسی مجال ندهیم مارا زیر نام این و آن  ازهم جدا کند  وخودما هم از همان لحظهء تصمیمگیری  نباید از(بدکارگیی این و یا ناکارگیی آن) شکوه ای برزبان آریم  – و شما که برنامهء مبارزه را علیه هرنوع ستم ازجانب بیگانگان براه انداخته اید  لطفا" همه را زیر یک نام افغان و برادر  بخوانید  و فارغ از نامهای  خلقی پرچمی -  شعله ای  و  ستمی – هزاره و یاتاجیک پشه ای ویابلوچ  یاپشتون و اوزبیک - وبدون  محاسبهء اقلییت ها و اکثرییتها   فقط زیر نام واحد افغانستان و افغانان  به مبارزه فراخوانید و باکلمات و جملات زیبایی که خود  دردکلمه های گیرا میتوانید افاده فرمایید - همه رابحیث  افغان و برادر دعوت کنید   تا همه بااطمینان  کامل  برای  یک کشور  واحد و باثباط  کمر همت و قربانی دادن  درراه آزادیی وطنرا ببندند  و تا پای جان  برای حصول استقلال واحد -همگانی و حقیقی شان بجنگند .

                در اسلام آمده  که حق همسایه بالاتر از اقارب است  -   متاسفانه  ما ازبی علمی و بی درایتی که دامنگیرماشده  نتوانسته ایم  محبت همسایه را  که سرنوشت ما بهم گره میخورد  جلب نماییم – این به علتی است که کوریم و علمییت  نداریم و شرایط تاکنون  مارا چنان  درقبضه اش گیر کرده که نتوانیم  ازراه علم  دربرابر تاریکیها و سیاهی ها مبارزه نموده  دوست رااز دشمن تفکیک نماییم .

                آغای محترم  غمین ! وقتی اسم تان راتحت عنوان غمین  درذهنم  تحلیل میکنم   ماءیوس میشوم  کسی که نتواند تا این دم حیات  غمهای خودش را  فروکش نماید  غم ملتی را که طی سه صد سال  درآتش غم ها پهلو میزند چگونه  رفع خواهدکرد  ؟  بنا" آرزو میکنم  غم های خودرا  دورکنید  و آمادهء غم زدایی مردم باشید   و هم اگر  میگویید  غم شما غم مردم است  پس باید  تعصبات  را از درون تان  برطرف نموده به حیث یک رسالتمند  افغان شریف و واقعی  ازپشت تریبیون تلویزیون   شخصییت مرد میی تانرا  که بدون شک دارای آن میباشید   درپیشگاه باورمندیی ملت بگذارید بااحترام.  

   کشور هالند .

               

 


August 14th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها